كاهش جمعيّت، ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين (2)
كاهش جمعيّت، ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين (2)
آراء مخالفين در مسأله كاهش جمعيّت
مورد دوّم ـ نظريّات و آرا «ف. م. هاشمي» ميباشد كه در روزنامه « طوس» طبع مشهد، مورّخه 6 محرّم 5 1 4 1 (6 2 خرداد 1373) درج شده است. و ما در اينجا عين آراء و نظريّات وي را ذكر ميكنيم:
«آنچه كه به زنان گفته نشدهاست:
طرح مسأله: بستن لولهها يكي از رائجترين روشهاي عقيم سازي در زنان است. تاكنون اين روش را يكي از بيخطرترين و مؤثّرترين روشهاي كنترل جمعيّت و مواليد در جهان ميدانستند. معهذا از دهه 1930 تا كنون گزارشهاي متعدّدي در ادبيّات پزشكي جهان منتشر شده است كه حاكي از خطرات اين روش براي سلامت زنان ميباشد.
روش مزبور بر خلاف تبليغات و هياهوي فعلي در جهان، سلامت و بهداشت زنان را بطور جدّي در مخاطره قرار ميدهد.
هيدروسالپينكس، آندومتريت Endometriosis [ آندومتريوز ] و بينظمي در ترشّحات غدد داخله بدن از جملۀ اين مخاطرات ميباشند. اكنون ديگر مشخّص شده است كه بستن لولههاي تخمدان يك روش مؤثّر و بيخطر نيست.
درمقاله زير سعي مي شود جنبههاي مختلف اين روش مورد بحث قرار گرفته و نكات تازهاي بويژه براي زن ايراني مطرح شود:
عقيمسازي از طريق عمل جرّاحي، از شايعترين روشهاي كنترل جمعيّت است كه در جهان محسوب ميباشد و اكنون بيش از هر زمان و هر شكلِ ديگري رواج پيدا كردهاست. مثلاً عليرغم اينكه عقيم سازي مردان به مراتب سادهتر از زنان بوده است، و ضريب موفّقيّت آن نيز بيش از 5 9 درصد ميباشد، هنوز در استراليا زنان بيش از نيمي از مراجعه كنندگان براي عقيم سازي را تشكيل ميدهند. موفّقيّت اين عمل در زناني كه به ميانسالي پا گذاردهاند بيشتر است.
در حال حاضر برآورد ميشود بيش از 130 ميليون زن در سراسر جهان از طريق بستن لولههاي خود عقيم شدهاند. در كشورهاي جهان سوّم نيز طيّ سالهاي اخير اين روش رواج فراوان يافته است. بالاترين نرخ را در ميان اين كشورها برزيل داراست؛ 44 درصد كلّ زنان برزيلي كه به سنّ باروري ميرسند خود را عقيم ساختهاند.
عوارض و خطرات بستن لولههاي زنان را عمداً مخفي مي دارند
عليرغم عوارض غير قابل جبران اين روش، به تنها نقصي كه گاهگاهي اشاره ميشود، ناكامي آن در پيشگيري از حاملگي در برخي از موارد خاصّ بوده است. در مواردي نيز كه اين روش موفّق نبوده است، كارشناسان به جاي پرداختن به علّت اصلي، گناه آنرا بر گردن امكانات فنّي مياندازند. در حال حاضر از هر يكهزار زني كه خود را عقيم ميسازند، دو يا سه نفر مجدّداً حامله ميشوند. امّا بطور كلّي اين روش شانس حاملگي مجدّد را از اكثريّت قريب به اتّفاق زنان ميگيرد.
افزايش تعداد زناني كه خود را عقيم ميسازند با توجّه به ماهيّت اختياري و داوطلبانه اين عمل، سؤالات متعدّدي را مطرح ميسازد:
آيا زنان ميدانند كه عقيم سازي ميتواند خطر مرگ را به دنبال داشته باشد؟
آيا به زنان گفته شده است كه اين عمل موجب بروز بيماريهاي مزمن زنانه، دردهاي موضعي دراز مدّت، و يا بروز ناهنجاري در ديواره مخاطي رحم ميگردد؟
آيا هيچ جايگزيني براي عقيم سازي به زنان پيشنهاد ميشود؟ و بالاخره آيا اصولاً عقيم سازي داراي هيچگونه مزيّتي نسبت به ديگر روشهاي پيشگيري هست؟
در سطور بعدي سعي ميشود با مراجعه به تحقيقات گستردهاي كه اخيراً در سطح جهان صورت گرفته، عوارض و پيامدهاي عقيم سازي براي زنان به طور خلاصه مورد بررسي قرار گرفته و از نقطه نظر صرفاً پزشكي به آن پرداخته شود.
در حال حاضر آنچه مسلّم است اينكه آگاهي زنان از پيامدهاي عقيمسازي بسيار اندك، ناقص و گمراه كننده ميباشد؛ و بطور كلّي ميتوان گفت: زنانيكه به اين شيوه روي ميآورند، اغلب از خطرات و پيامدهاي سو آن بياطّلاعند.
تلفات:
برخي محافل براي توجيه اين خطر ميگويند: خطرات روش عقيمسازي به مراتب كمتر از خطرات زايمان است. امّا اين استدلال نيز نميتواند با توجّه به ماهيّت داوطلبانه بودن عمل، عقيم سازي را توجيه كند.
بهنظر نميرسد زنان خطر مرگ داوطلبانه زير چاقوي جرّاحي را بهخطرات احتمالي زايمان ترجيح دهند. در واقع براي انجام اين عمل سرنوشتساز هيچگونه مشورتي با زن صورت نگرفته، و هيچ گونه اطّلاعات صحيحي در اختيار وي گذاشته نميشود. در صورتيكه فرض كنيم عقيم سازي يك عمل مؤثّر براي كنترل مواليد است آيا هر گونه تلفات براي آن قابل قبول ميباشد؟!
عوارض جرّاحي:
انجام ناقص عمل (كه شايعترين عارضه ميباشد)
خونريزي ( Haemorrhage )
از دست دادن حسّاسيّت موضعي ( anaesthesia )
نفخ دائم شكم
سوختگي
ضايعات وارده بر لگن و رگهاي خوني و بالاخره عفونت
معمولاً بخش بزرگي از اين عوارض به حوادث و سهل انگاري در زمان عمل برمي گردد:
سوختگيهاي وسيع، سوراخ شدن روده يا ديواره شكم يا مثانه يا رَحِم.
آنچه كه جاي نگراني دارد اينست كه چه تعداد از اين حوادثِ غير قابل جبران مخفي مانده و گزارش نميشوند؟
موارد ديگري نيز گزارش شدهاند:
انسداد روده يكي از اين موارد است.
ايجاد فتق در روده كوچك در نتيجه سوراخ شدن رباطها عامل اين انسداد بودهاست كه تا 2 سال پس از جرّاحي، همچنان باقي مانده و بيمار را عذاب داده است.
بسياري از زنان نميتوانند هيچگونه رابطهاي ميان بيماريهاي فعلي خود و عمل جرّاحياي كه چند سال قبل انجام دادهاند برقرار كنند.
حاملگي مجدّد برخي از اين زنان نيز اغلب به علّت انسداد لوله ديگري به جاي لوله اصلي بوده است، مثلاً بستن رباط ناحيه چپ به جاي لوله اصلي.
عليرغم دشواريها و نارسائيهاي موجود در عمل جرّاحي كه گاه تا رقم هشدار دهندۀ 8/19 درصد ميرسد، هنوز برخي محقّقين معتقدند كه عقيم سازي يك شيوه عملي بيخطر و مؤثّر است!
عوارض خطير عقيم سازي بجهت آنست كه عملكرد يك ارگان بدن گسسته مي شود
صحبت از پيامدهاي زيان بار عقيم سازي ، يك بحث اغراق آميز نيست ؛ زيرا «در اين روش عملكرد يك ارگان بدن گسسته ميشود» . در روش عقيمسازي ، لولههاي تخمدان زن از طريق فشار ، سوزاندن ، برق گذاشتن ، بريدن ، دوختن يا بستن با نخ بخيه ( (Catgutيا باندهاي مخصوص به نحوي مسدود ميشود كه ديگر تخمك نميتواند وارد رحم شود .
صاحبنظران معتقدند : دوره چرخش (پيچ خوردن مجراي فلوپيوس [ فلوپيَن] Fallopian tube ) و هيدرو سالپينكس (انباشتگي مايع در مجراي فلوپيوس) در زنان ، بين 2 تا 8 سال بطول ميانجامد .
بنابر برخي گزارشها ، چرخش مجراي رحم و شكلگيري هيدروسالپينكس (كه برخي مواقع با قانقاريا gangerene نيز همراه است) نتيجه مستقيم قطع مجراي فلوپيوس از طريق عمل جرّاحي است .
پيامدهاي ايمونولوژيك :
آنچه محتاج بررسي بيشتري است استفاده از سيليكون ( Silicon ) در ادواتي است كه براي مسدود سازي لولهها بكار ميروند . دانشمندان قبلاً تصوّر ميكردند كه سيليكون بلحاظ بيولوژيك يك عنصر كاملاً خنثي ميباشد . امّا بررسيهاي اخير نشان ميدهند كه استفاده از الاستومرهاي سيليكوني Elastomer ( : وسيلهاي براي اندازه گيري قدرت ارتجاعي بافتها) در برخي مواقع عكس العمل سيستم دفاعي بدن را به همراه داشته است . لذا بنظر ميرسد فرد در اثر گذشت زمان به تدريج در برابر سيليكون حسّاس شود و اين امر ميتواند به يك بازتاب شديد عفوني منجرّ شود .
تركيب شيميائي موادّ ساخته شده از سيليكون براي بشر شناخته شدهاست : پولي دين متيل سيلوكزان ، همين مادّه است كه در اكثر ادوات و تجهيزات طبّي بكار ميرود .
بعضي از عوارض بستن لولهها فوريّ و بعضي بتدريج ظاهر مي شوند
بسياري از زنان نسبت به اين مادّه كه در حلقهها و نخهاي مخصوص انسداد لولههاي رحمي بكار ميرود حسّاسيّت نشان ميدهند . از اين ادوات بويژه در كشورهاي رو به توسعهاي چون هند فراوان استفاده ميشود . در این کشور ساليانه 4 ـ 5 ميليون زن از طريق بستن لولهها عقيم ميشوند . اين عمل در كشورهاي رو به توسعه معمولاً بسيار سريع و اغلب توسّط افرادي صورت ميگيرد كه آموزش كافي نديدهاند . بيماران حدّاكثر 3 ـ 4 ساعت در بيمارستان باقي مانده و حدّاكثر 5 دقيقه تحت عمل جرّاحي قرار ميگيرند .
نتيجه :
عقيم سازي داراي بسياري ازعوارض بلندمدّت ديگر نيز ميباشد : التهاب مخاط داخلي رحم (آندومتريت) ، قاعدگيهاي ادواري دردناك ( Dysmenorroea ) و بالاخره بيتناسبي در دیوارۀ مخاطي رحم از جملۀ آنهاست .
با اين همه عوارض جانبي ، بديهي است كه ديگر نميتوان عقيم سازي از طريق بستن لولهها را يك روش مؤثّر دانست بلكه اين روش خطرات بيشماري براي سلامت زن در بردارد .
آگاهي از اين امر بدون ترديد ، زنان را بر آن خواهد داشت كه در صدد يافتن روشهاي بیخطرتري براي پيشگيري از حاملگي بر آيند .
زير نويسها :
Hydrosalpinx : تجمّع مايع سروزي در لولههاي رحم [:Endometriosis] حالتي كه در آن بافتهاي مخاطي رحم بطور نابجا در كانونهاي مختلف در حفرۀ لگن پيدا مي شوند.» (3)
در مقالۀ فوق مطالبي كه حائز اهمّيّت بوده است با خطّ درشت و در كادري مجزّا تصوير شدهاست، و ما نيز به همين منظور همان گونه در اينجا ميآوريم :
* عوارض وخيم و بازگشت ناپذير بستن لولهها به هيچ وجه در اختيار زنان گذاشته نشده و به نوعي مخفي نگاهداشته شده است .
* در روش عقيم سازي ، عملكرد طبيعي يك ارگان بدن گسسته ميشود .
* روش بستن لولهها بر خلاف تبليغات و هياهوي فعلي در جهان سلامت وبهداشت زنان را به طور جدّي در مخاطره قرار ميدهد .
مورد سوّم ـ مقالهايست از مجلّه «قِراءات سياسيّه» كه مخدّره خانم عظيمه ريحاني دام تَوفيقُها از عربي به پارسي ترجمه نمودهاند . اين مقاله در دو شماره روزنامه «جمهوري اسلامي» به مورّخه 29 جمادي الاولي 4 1 4 1 (23 آبان 1372) شماره 188 4 ؛ و 30 جمادي الاولي 4 1 4 1 ( 4 2 آبان 1372) شماره 189 4 طبع شده است .
در هر دو شماره اوّلاً خود روزنامه به شرح و معرّفي مقاله بطور يكسان ميپردازد ، و ثانياً در هر يك شروع به مندرجات آن به ترتيب مينمايد . و ما نيز در اينجا اوّلاً به كلام خود روزنامه ميپردازيم ، و ثانياً به ذكر مقاله آن به ترتيب .
امّا در شرح و معرّفي روزنامه اينطور ميباشد :
«اشاره : در سالهاي اخير ، رسانههاي گروهي كشورمان به تبعيّت از سياست ضرورت كنترل جمعيّت ، مطالب زيادي همسو با اين سياست به چاپ رسانده و پخش كردند . در نتيجه همين تبليغات سنگين و يكطرفه ، اكنون اين تفكّر بصورت يك اصل بديهي در اذهان عمومي جاي گرفته ، و حتّی اكثريّت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را نيز تحت تأثير قرار داده تا آنجا كه عليرغم هشدارهاي جمع قابل توجّهي از نمايندگان ، سرانجام متأسّفانه قانون محروميّت فرزند چهارم از امتيازات دولتي به تصويب رسيد .
طرفداران كنترل جمعيّت اصرار دارند مردم كشور را از خطرات آن مطّلع نسازند
نكته بسيار مهمّ اينست كه سيطره طرفداران سياست كنترل جمعيّت بر رسانههاي گروهي بقدري قوي است كه بسياري از رسانهها تا كنون حاضر نشدهاند نظرات مخالفان اين سياست را منتشر كنند.
آنچه معمولاً در مطبوعات چاپ يا از راديو و تلويزيون پخش ميشود ، صرفاً نظر يكطرفهايست كه متولّيان كنترل جمعيّت تهيّه و تدوين ميكنند و در اختيار رسانهها قرار ميدهند . حتّی اگر اجلاس يا گردهمائي هائي در زمينه كنترل جمعيّت تشكيل ميشود ، مخالفان اين سياست را در اين نشستها و گردهمائيها راهي نيست .
اين وضعيّت نامطلوب تا آنجا پيش رفته است كه اخيراً يكي از پزشكان سرشناس كشورمان ناچار شد خطرات اين سياست و عدم انطباق شيوههاي إعمال آن با فرهنگ اسلامي را طيّ مقالهاي كه در روزنامۀ «جمهوري اسلامي» يكشنبه 6 1/8/72 بچاپ رسيد گوشزد نمايد.(4)
مجلّۀ «القراءات السّياسيّه» ميگويد : منظور از كنترل جمعيّت ، حاكميّت سياسي است
اخيراً يكي از مجلات عربي ، مقالهاي مفصّل در همين مقوله به چاپ رسانده كه در آن پرده از طرحهاي آمريكا براي كاهش جمعيّت كشورهاي جهان سوّم و اسلامي برداشته و ابعاد مختلف اين طرح استعماري را تشريح نموده است .
روزنامه «جمهوري اسلامي» با چاپ ترجمه اين مقاله ، به كلّيّه كساني كه نسبت به اين مسأله مهمّ ، بيتوجّه هستند هشدار ميدهد و اميدوار است مسؤولين به عمق ماجرا با عنايت و تأمّل بيشتري توجّه نمايند . اين مقاله را در دو شماره ميخوانيد.»
در اينجا در شماره اوّل آن كه با عنوان : «نقشههاي استعماري در قالب سياستهاي كنترل جمعيّت در كشورهاي اسلامي»افتتاح ميگردد ، مطلب را آغاز نموده و سپس ميگويد :
«قبل از اينكه از سياستهاي كنترل جمعيّت سخني به ميان بياوريم لازم است به فلسفه چگونگي پديد آمدن اين سياست اشارهاي داشته باشيم :
سياستهاي كنترل جمعيّت ، مجموعه اهدافي است كه با افزايش جمعيّت ارتباط دارد . اين اهداف در مجموعهاي از طرحها و لايحههاي اجرائي دولتها نمايان است . هدف از اين طرحها ، حاكميّت بخشيدن اراده سياسي برميزان رشد جمعيّت ميباشد . جمعيّت شناسان جديد كساني هستند كه اجراي تصميم گيري سياستهاي كنترل جمعيّت را بمنظور حاكميّت بر رشد افراد بشري رهبري ميكنند. آنچه در اين بحث بر ما روشن خواهد گشت اين است كه : چرا بر جلوگيري از افزايش جمعيّت تأكيد ميشود؟
بعد از جنگ جهاني دوّم ، كارشناسان غربي به شكل بارزي به مفاهيم سياستهاي كنترل جمعيّت توجّه كردند . اين افراد فرهنگشان را با اين مشخّصهها توصيف ميكردند :
1 ـ حاكميّت بيديني به مثابه يك چارچوب براي فرهنگ .
2 ـ گسترش سيطره فردگرائي .
3 ـ تضعيف نقش اخلاق عمومي .
4 ـ تضعيف ارزشهاي اساسي اجتماعي .
5 ـ گسترش حاكميّت ارزشهاي ثانوي .
6 ـ تأكيد برارج نهادن به منافع شخصي .
و دركنارآن اظهارميدارند كه ديدگاههايفلسفيسياستهايجمعيّتشناسي كه بر اساس بيديني پايهگذاري شده با دين اسلام در تضادّ است .
همراه با طرحهاي خارجي براي تغييرات فرهنگي در كشورهاي اسلامي، كشورهاي غربي اين الگوهاي اجتماعي را رواج دادند . اين الگوها در وجود بعضي از مسلمانان كه در دامان فرهنگ و تمدّن غرب رشد كردهاند و از تعليمات غربي برخوردار شدهاند رسوخ كرده است .
به همين خاطر تغييرات فرهنگي در جوامع اسلامي بسرعت بطرف الگوهاي فرهنگي غربي پيش رفت كه منجرّ به گسترش بيديني و فردگرائي شد و اخلاق عمومي و ارزشهاي اجتماعي را كه از دين اسلام سرچشمه ميگرفت تضعيف كرد . بدين ترتيب اصول اخلاقي ثانويّه بوجود آمد و اين ارزشها باعث شد تا به منافع شخصي افراد ارج نهاده شود .
اينجاست كه ميتوان به ابعاد سياست كنترل جمعيّت كه منجرّ به كاهش رشد جمعيّت ميشود پي برد ، واين نغمه كه رشد بیرويّه جمعيّت ، مخالف آزادي و استقلال زن ميباشد و افزايش جمعيّت با تحقّق زيبائيهايش منافات دارد از همينجا ساز شده است .
همچنين تلاش در جهت متقاعد ساختن خانوادهها به اينكه با افزايش تعداد فرزندان ، منافع اشخاص چه از نظر اقتصادي و چه اجتماعي به خطر ميافتد نيز در چارچوب همين سياست استعماري صورت ميگيرد .
اهداف سياستهاي كنترل جمعيّت
1 ـ هدف مستقيم :
هدف مستقيم سياستهاي جمعيّتي در كشورهاي اسلامي ، كاهش ميزان رشد طبيعي جمعيّت است كه اين هدف از طريق كاهش سطح زاد و ولد صورت ميگيرد . اگر چه سياستهاي جمعيّتي با رشد اقتصادي و اجتماعي در ارتباط است ، امّا اين موضوع هدف اصلي اين سياستها نيست ؛ چرا كه برنامهريزيهاي كنوني مربوط به رشد اقتصادي و اجتماعي ، با منافع مصرفكنندگان سر و كار دارد نه توليد كنندگان ، و فقط سعي دارد سطح رشد جمعيّت را كاهش دهد .
لازم است اينجا اشارهاي به موضوع زن ، به عنوان مسألهاي كه در افزايش جمعيّت مؤثّر است داشته باشيم ، چرا كه اين مسأله مورد تأكيد تمامي سياستهاي جمعيّتي بمنظور كاهش بیرويّه جمعيّت بوده است .
همچنين ميتوان گفت : در عمل ، دولت تونس اقدامات وسيعي در زمينه كنترل جمعيّت بعمل آورده و همراه با تأسيس اوّلين دفتر جمعيّت زنان در منطقه ، سياستهاي آشكاري را در مورد كاهش رشد جمعيّت در پيش گرفته است .
پينوشتها:
2ـ بايد 4 درصد درست باشد، زيرا خودشان تفسير ميكنند كه از هر بيست و پنج نفر يك نفر.
3ـ اين تعريف مربوط به اصطلاح «آندومتريوز» ميباشد كه ما بدينوسيله در علامت [ ] آوردهايم .
4ـ منظور جناب محترم ، طبيب متخصّص و متعهّد كمنظير كشورمان آقاي دكتر ناصر سيم فروش است كه مقاله وي را ما در همين كتاب ص 66 ، از روزنامۀ «جمهوري اسلامي» شماره 4182 ، مورّخه 22 جمادي الاولي 1414 (16 آبان 1372) آورديم . و اين مطالب ملخّص مقاله او بود كه در چند شماره قبل همين روزنامه بطبع رسيده بود .
1) Population Reports , No. 28
2) People , No. 4
3) Reports , Oct. 1990
4) Finance and Development , Dec. 1990
5) Womenٰs studies International Forum , Vol. 16 . No. 5
6 ـ ف . م . هاشمي «تنظيم خانواده ، ضامن سلامت مادر و فرزند»
روزنامه «خراسان» اوّل مرداد 1370
كاهش جمعيت ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني (ره)
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}